-
آدمک زرد
سهشنبه 29 فروردینماه سال 1385 01:27
همه جا سیاه بود. ناگهان روشن شد. پیرمرد قلم مویش را برداشت. درون قوطی رنگ فرو برد. آدمک زرد آرام آرام روی خط های سفید پهن شد. پیرمرد با دلسوزی عابران گیج را دور می کرد. حالا مدتها بود که پیرمرد رفته بود. چراغ قرمز بود. کور رنگی مزمن آدمها آدمک را عذاب می داد. این چراغها چه بیرحمانه رنگ عوض می کنند.
-
اسب چوبی
پنجشنبه 24 فروردینماه سال 1385 22:11
سعی می کنم. اما نمی شود. یعنی نمی توانم . بایت بایت، ذره ذره حافظه ام را پاک می کنم . از دوباره پاک می کنم. این اسب چوبی ول کن نیست. شیهه فتح سر می دهد. نگاه فاتحانه ، قهقهه غرور آمیز و آتش که از نگاهی سرد وَل می گیرد. تصویر اهتزار خود را در چشم ها می بینم. چشمهایی که شیطنتی تلخ در آن موج می زند. ثانیه ها آزارم می...
-
واقعیت فلسفی
سهشنبه 22 فروردینماه سال 1385 15:20
واقعیتی فلسفی وجود دارد و آن این است که انسان ها همیشه در اوج ناامیدی تصمیم های مهمی در زندگی می گیرند. «به کمی خواب نیاز دارم»
-
آخرین توصیف
یکشنبه 20 فروردینماه سال 1385 01:15
وقتی از کسی می پرسید که آخرین لحظات زندگی خود را چگونه تصور می کند. ( )
-
تعزیت یک کوهنورد
یکشنبه 20 فروردینماه سال 1385 00:10
تعزیت یک کوه نورد مرد با خود فکر کرد «در زندگی چیزهایی هست که خیلی آسان انجام می شود» در حالی که سوی مرگ فرو می رفت. جی . اس . ایوانس
-
تناسخ
جمعه 18 فروردینماه سال 1385 01:00
انسان های زیادی در دنیا به تناسخ اعتقاد دارند. دنیا دوباره سیاه شد. نکنه به پیله ام برگشته ام؟!
-
سی و دو بایت امید!!!
چهارشنبه 16 فروردینماه سال 1385 14:20
وقتی انسانی به بن بست فلسفی می رسد. امروز چهارمین روز است. دیروز سه تا قرص کدئین خوردم. فکر می کنم به درون سیاهچاله ای کشیده می شوم. خب خوشحالم تا روز هفتم چیزی باقی نمونده! این سردرد لعنتی باید حتما تموم بشه....
-
داستان چهار بایتی
چهارشنبه 16 فروردینماه سال 1385 02:12
وقتی مردی به زنی فکر می کند و سعی می کند با خودش رو راست باشد «من اصلا حسود نیستم!»